سلام

من سینا محمدیان هستم و خوشحالم که شما هم مثل من دوست ندارید عادی باشید!

چون من، هرگز دوست ندارم عادی باشم!

به این جدول نگاه کنید.

همه ی در طول زندگی، زمان زیادی (ارزشمندترین ثروتمان) را در هر کدام از این ۵ جایگاه در حال صرف کردن هستیم.

قبل اینکه بگم دونه دونه‌ی این بخش‌ها چی هستند، میخوام بگم براتون که من اول از همه تمام تلاشش در زندگی اینه که بیشتر زمانم رو به همراه خانواده‌ام در بخش شکوفایی صرف کنم و از اونجایی که «هر آنچه برای خود میپسندی، برای دیگران هم بپسند»

پس تمام تلاشم در آموزش‌هام اینه که همه‌ی کسانی که آموزش‌های من رو چه به صورت حضوری یا غیر حضوری دریافت می‌کنند در بخش شکوفایی قرار بگیرند.

همیشه توقع میره در بخش درباره‌ی ما شما در مورد مجموعه‌ی ما بدونید، یا با شخص بیشتر آشنا بشید، خب همین جا میتونید رزومه‌ام رو دانلود کنید.

دانلود

اما من دوست دارم یه مطلب آموزشی کوتاه بیاموزید و بعد بیشتر با من آشنا بشید.

بخش اول – بقا

همه‌ی ما آدم‌ها در طول روز زمانی رو داریم برای زنده موندن خودمون وقت صرف می‌کنیم، خوابیدن، خوردن و آشامیدن اینها ساده‌ترین رفتار ما برای بقا است.

خیلی از ما هم در طول روز کارهایی می‌کنیم که نه برامون آنچنان لذت‌بخش است و نه معنای زیادی بهمون اضافه می‌کنه.

یه جورایی فقط هستیم!

کاری رو انجام می‌دیم که ملال‌آوره و فقط صرف اینکه پول در بیاریم و مجبوریم سر اون کار حاضر می‌شیم.

من وقتی ۲۰ ساله بودم در کارگاه بلوک صنعتی پدرم به عنوان یک ناظر حاضر میشدم که فقط بالای سر کارگرها باشم، حتی افتخار سرکارگری هم نداشتم!

با پسردایی پدرم هر روز خارج شهر به کارگاه می‌رفتیم و عصر برمی‌گشتم.

داخل ماشین در مسیر رفت و برگشتم فقط می‌خوابیدم!

همه‌ی ما دوره‌ای از زندگی در این بخش بودیم و این روزها افراد زیادی به علت بحران اقتصادی در این بخش سرگرم‌اند.

من خیلی زود از این بخش فرار کردم!

قول می‌دم با آموزش‌هام بهتون کمک کنم اگر شما هم در این بخش (بقا) هستید، به زودی و با انتخاب عاقلانه خودتون از اون خارج بشید.

بخش دوم قربانی کردن

سال ۱۳۹۴ پدرم به علت تومور مغزی مجبور به عمل جراحی خیلی خطرناکی شد و بعد از عمل به زندگی عادی بازگشت. اما تومور کار خودش رو کرده بود و چشم چپش رو از کار انداخت و بخشی از تومور در مرکز مخچه باقی مانده و تنها راه حذف اون رفتن به پرتو درمانی به تعداد ۲۰ جلسه در طول ۴ سال بود و بهمن ۱۳۹۸ پدرم به علت تحلیل غده هیپوفیز توسط پرتو درمانی به کما رفت و مدت ۲ سال در بستر بیماری بود. پله پله اعضای بیشتری از بدنش از کار افتاد و در شهریور ۱۴۰۰ از میان ما پر کشید.

۲۴ بار پدرم را به بیمارستان بردیم، اوضاع طوری بود که همه در اورژانس و بخش‌های بیمارستان از پزشکان تا پرستاران و بهیاران ما رو می‌شناختند.

در زمان بستری او در بیمارستان نمیتوانستم پدر را تنها بگذارم و در زمانی که در خانه بستری بود بیشتر زمانم را برای سر زدن و رفع خواسته‌ها و امور پدرم مثل بقیه‌ی اعضای خانواده می‌گذراندم.

همه ی اعضای خانواده یمان(مادر،خواهر و برادرم) زندگی پر چالشی داشتیم و تمام وقتمان را برای بیماری پدرم گذاشته بودیم.متاسفانه بیماری کرونا هم در اون دوران به حد بالای خودش رسیده بود.

پدرم کل معنای زندگی‌مان بود و هیچ چیز مهم‌تر از او نبود و حاضر بودیم زمان‌مان را قربانی او کنیم. شاد نبودیم، سفر بهمان نمی‌چسبید، در تمام مهمانی‌ها باید از وضعیت جسمانی پدرم توضیح می‌دادم و شبی نبود که بتوانم آسوده بخوابم.

شاید بزرگترین درسی که در زندگی گرفتم رو با شما به اشتراک بگذارم و اون فقط یک جمله است:

«عشق به خانواده» از هر چیزی بالاتر است.

اگر ازدواج کردید، براتون آرزو میکنم با همسر محترم در بخش شکوفایی زمان بیشتری رو بگذرونید و تلاش کنید که اوقات خوشی برای همدیگر با هر سطح مالی که هستید بسازید. چون تنها چیزی که دوباره تکرار نمیشه امروز شما و این لحظه است.

اگر با پدر و مادرتون زندگی می‌کنید باز هم یادتون باشه که هیچ مغازه‌ای پدر یا مادر نمی‌فروشه! اما تا دلت بخواد دوست می‌فروشن!

پس پدر و مادرتون رو دریابید.

روزهای بسیاری رو با حسرت این گذروندم که چرا زمان بیشتری برای پدرم در زمان حیات‌اش نگذاشتم.

دوستان و عزیزانی که افتخار تدریس به اون‌ها رو داشتم این رو از من به یادگار دارند که با این نگاه به پدر و مادر خود رفتار کنند که هر ملاقات، آخرین باری است که می‌توانید اون‌ها رو در آغوش بگیرید، پس حق ندارید اخم کنید، بد حرف بزنید یا اونها رو در آغوش نگیرید!

آدم‌های بسیاری رو می‌شناسم که از والدین یا پدربزرگ و مادربزرگشان که در بستر بیماری هستند مراقبت می‌کنند و زمان بسیاری از زندگی‌شان را وقف ارزش‌های والای انسانی خودشان می‌کنند.

طبیعتا مراقبت از یک بیمار هیچ لذتی در اون نیست اما ظرف معنای ما رو پر میکنه.

در طول روز، ماه یا سال ما اوقاتی رو داریم که صرفا بهمون خوش نمی‌گذره اما درحال کسب معنا هستم، شاید برای شما حضور داوطلبانه در امور خیریه است.

یا زمانی‌که برای آموزش یک کودک کار گذاشتید.

بخش سوم – مفرح یا برانگیزاننده

خیلی از ما تفریح واقعی رو می‌توانیم از وقت‌گذرانی تشخیص بدیم.

وقت‌گذرانی از نظر من زمانی است که در اینستاگرام در حال بالا و پایین رفتن میان پست و استوری و ریلز هستیم. یا ولو شدن جلوی تلویزیون بدون هیچ هدف خاصی کانال‌های ماهواره رو بالا و پایین کردن است و تفریح دقیقا زمانی است که دارید «تبر خود را تیز میکنید».

از نظر من تبر ما با آموزش و تفریح تیز میشه و من عادت دارم که در اوقات فراغتم آموزش ببینم، روزهای پنج‌شنبه‌ی من یا برای آموزش دیدن است یا رفتن به کوه و سفر.

من روز بدون آموزش خیلی کم در زندگیم رخ داده و هر روز تلاش کردم آموزش ببینم.

من عاشق فیلم هستم و زمان خیلی زیادی رو صرف میکنم تا فیلم خوب پیدا کنم.

من هر فیلمی دوست ندارم!

فیلم جنگی (اکشن)، فیلم ترسناک هرگز برام جذابیت نداره!

فیلم‌های ایرانی اکثرا چرت اند پرت می‌باشد مگر خیلی خاص باشه که بعید می‌دونم چیزی جز تحریف تاریخ، دزدی و فقر و فساد نکته‌ی آموزنده یا انگیزاننده‌ای رو بهمون یادآوری کنه.

قطعا که ایرادی به کارگردانان و بازیگران نمی‌توان گرفت، چون چیزی که تماشا می‌کنیم بازتاب جامعه، اقتصاد و فرهنگ ماست.

و در کل فیلمی برایم ارزشمند است و زمان برایش می‌گذارم که بتواند مفهومی از زندگی و امید رو برام تداعی کنه و یا آموزنده باشه و هجو نباشه!

بخش وسط – حفظ وضعیت موجود

هر روز صبح از خواب بیدار می‌شویم، بدون اینکه لحظه‌ای فکر کنیم کلی کار روتین انجام می‌دهیم، صبحانه می‌خوریم، مسواک می‌زنیم، لباس می‌پوشیم و به سر کار می‌رویم.

یک عادت روتین و تکراری با الگوی ثابت تکرار شونده.

قرار نیست کار خاصی کنیم، مگه اینکه مهمانی داشته باشیم، روز خاصی باشه یا مناسبتی باشه که روتین صبحگاهی ما عوض بشه.

خیلی از ما کل برنامه‌ی روزمان همان روتین تکراری است و هیچ اتفاق خاصی نمی‌افته در اون.

تا حدودی لذت داریم و تا حدودی معنا کسب کنیم در طول مسیر.

بخش پنجم – شکوفایی

بارها برای شما پیش اومده که درست وسط کلاس درس، یا همایش و سمینار خوابتون گرفته، خمیازه کشیدن و چشماتون روی هم اومده.

مغز ما عادت داره هر چند ثانیه یکبار به موضوع جدیدی فکر کنه خارج از اون لحظه ای که درش هست، مثلا درست وسط درس دادن استاد، اقساطی که نپرداختند رو یادتون میاد، یا حرفی که دو سال پیش دوستتون بهتون زده بود و نتونستید جوابشو رو بدید!

یا براتون سوال پیش میاد که ماهی‌ها زیر آب چطوری تشنگی‌شون رو برطرف میکنند!

در مغز ما هزاران فکر در حال رفت و آمد است،

تصور کنید در فصل سرما کلاس بیش از حد گرم بشه و یواش یواش گرما کمک میکنه به بسته شدن چشم‌هاتون!

فکر کنید هوا در کلاس خوب رد و بدل نشه و تاثیر زیادی در توجه ما به مطالب داره.

و توی همین اوضاع کلافه کننده، کافی است مدرس مطالبی بیان کنه بدون هیچ اسلایدی یا حتی اسلاید داشته باشه، اما اسلایدها فقط متن باشه و هیچ تصویری نبینید!

دوباره مغز پیغام میده که ولش کن! گوش نده! بخواب! با موبایلت کار کن و اینستا رو چک کن!

من یاد گرفتم در کلاس آموزشی خودم تمام تلاشم رو کنم به هیچ وجه نگذارم مخاطبم حوصله‌اش سر بره و موضوع درس رو طوری مطرح کنم که مطالب مخاطب رو درگیر کنه.

وقتی اسلایدهای سال ۱۳۹۳ خودم زمانی که تازه شروع به تدریس کرده بودم رو با امروز مقایسه می‌کنم میبینم چه مسیر جالبی رو طی کردم.

محتوا بر مبنای تجربه‌ی واقعی خودم در فروش، مشاوره و آموزش با شرکت‌های بیمه، شرکت‌های تامین کننده متریال صنعتی، شرکت‌های ساخت و ساز، فروشندگان دیجیتال، مجموعه‌های آموزشی و کارخانجات تولید کننده‌ی پوشاک شکل گرفت.

ساختار متفاوت و جدید آموزش ها، اسلایدها و ترکیب آموزش خلاقیت و نقش‌دهی به مخاطبین و اضافه شدن ویدیو به اسلاید و ترکیب سرگرمی و آموزش راهی بود که برای آموزش‌ها پیش گرفتم.

از زمانیکه تدریس هر درسی رو شروع کردم تا به امروز جلسه‌ای نبوده که شبیه جلسات قبلی باشه!

هر چه می‌گذره تمام تلاشم رو می‌کنم مطلب کاربردی تر بگم، اسلاید هام جذاب‌تر بشه، ویدیوها آموزنده‌تر، مرتبط‌تر و فضای کلاس‌ها جذاب‌تر باشه. بازی که داریم توی کلاس واقعا پیاده‌سازی‌اش عملی و جالب باشه، آدم‌های بیشتری رو درگیر خودش کنه و حتی اگر وقت اضافه اومد بازی اضافی‌تر هم انجام بدیم.

منظورم از بازی، game نیست دوستان عزیز.

بازی که کمک کنه مطلبی که در حال تدریس هستم خوب جا بیفته.

من از زمانی که شروع به ساخت اسلایدها میکنم تا زمانی که تدریسم تمام می‌شه بیشترین لذت رو می‌برم و به بالاترین معنای خودم که آگاهی خودم و دیگران دست پیدا میکنم و کمک میکنم آدم‌ها در شغل و جایگاه شغلی که دارن شکوفا بشن.

به سایت من خوش آمدید و مرسی که این مطلب آموزشی مهم رو خوندید و از امروز بعد از پایان یک کار بپرسید در کدام یک از بخش‌ها دارید وقت می‌گذرانید؟

توی این سایت مقاله، پادکست و محصولات آموزشی خیلی زیادی براتون مهیا کردیم.

پیشنهاد می‌کنم همین الان برای آشنایی بیشتر با آموزش‌های من این پی‌دی‌اف رو دانلود کنید.

موفق باشید

آموزش پیشنهادی

دانلود کتاب فولکس واگن قورباغه‌ای

این کتاب کوتاه و تامل‌برانگیز در مورد فروش، مشتری‌مداری و مذاکره است…